ایرانم تسلیت
سلامتی رهبرم
حق پدر و مادر
در رساله الحقوق امام زین العابدین آمده است که :
« حق مادرت این است که بدانی او تو را در جایی نگه داشته است که کسی نگه نمی دارد و از میوه ی دلش به تو داده که کسی به کسی نمی دهد و از تو با همه ی وجودش از گوش و چشم و دست و پا و موی و پوست، با شادمانی و سرور نگهبانی و نگهداری کرده و ناملایمات، غم ، اندوه ونگرانی ها را تحمل می کند و شادان و خرم است که تو را سیر نماید و خود گرسنه بماند، تو را بپوشاند و خود برهنه باشد، تو را سیراب کند و خود تشنه بماند، خود درآفتاب باشد و بر تو سایه افکند، با تحمل مشقت، آرامش و تنعم تو را فراهم آورد و با پذیرش رنج بی خوابی تو را از لذت خواب بهره مند سازد و شکمش ظرف وجود تو و دامنش پناهگاه امن تو و سینه اش چشمه ی جوشانی برای رفع عطش تو و جانش فدای تو شده و سرد و گرم روزگار را به خاطر تو پذیرا گشته است.
پس باید به پاس این همه محبت و زحمت شکر گزار او باشی و هرگز نمی توانی، مگر خدایت یاری کند.
«و اما حق پدرت آن است که بدانی که او اصل تو است و تو شاخه و فرع او که اگر نمی بود تو نیز نبودی، پس هرگاه در خود چیزی دیدی که تو را شادمان ساخت، بدان که اصل آن نعمت را از پدر داری و خدای را بر آن سپاس گوی و شاکر باش.»
آگاه باشیم
نشانه ها برا عبرت زیاد ولی عبرت گیرندگان اندک
*?سوریه چگونه خرابه شد*❓
*♻ انتشار بدیددمردم آگاه شوند*
⚠ *سوری ها میگویند: در اوایل اعتراضات مدنی علیه کشور، که توسط عربستان و آمریکا طراحی شده بود مردم برای حقوق خود به خیابان آمدند،درحالی که نفهمیدند گوشت قربانی دشمنان سوریه اند، در یکی از این اعتراضات در حالی که مردم در مقابل نیروهای نظامی تجمعی داشتند*
*?به ناگاه از داخل جمعیت چند نفر !! نیروهای نظامی مستقر در صحنه را به رگبار بستند*..
*که متاسفانه با این کار تروریستها*.. *نظامیان سوری هم بسمت مردم تیراندازی کردند چون فکر کردند که این مردمند که بجنگ آنها آمده اند*..
*فلذا این حربه ای شد برای ورود تروریستها و مزدوران داخلی و خارجی و قتل و غارت و تجاوز به نوامیس مردم و نابود کردن تمام زیرساخت های سوریه*
*?مرد سوری میگفت: حرص و طمع و قدرت طلبی من در همکاری با دشمنان ،نه تنها باعث پیشرفت من نشد، بلکه آنها خانه و ثروت مرا غارت کردند و زن و فرزندان من را هم بردند*.
*✍هموطن امروز هم دشمنان در پی ویرانه کردن ایران بزرگ و مردم غیورش هستند*.
*هرجا صدایی شنیدید که، از بلند گوی دشمن هم حمایت* *میشود..بدانید توطئه ای تازه است*
هموطن آگاه باش
روز بصیرت
“مردم عزيز ما در روز نهم دی، آنچنان عظمتی از خود نشان دادند که دنيا را خيره کرد.”
مقام معظم رهبری
حماسه نهم دی ماه و حضور عاشورايی مردم حماسه ساز و ولايتمدار ايران اسلامی در راهپيمايی 9 دی ماه 1388 نقطه عطفی در تاريخ انقلاب و برگ زريّن ديگری در افتخارات مرد و زن ايرانی به حساب می آيد . حماسه 9 دی نماد عزّت، استقلال و بصيرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمانهای انقلاب ايستاده اند و با صدای رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دين آنها بايستد در برابرتمام دنيای آنها خواهند ايستاد. روز نهم دی ماه در تاريخ انقلاب اسلامی با عنوان روز «بصيرت» تبديل به يوم الله و ماندگار گرديد. در اين روز ماندگار و تاريخی ملت هميشه در صحنه ايران اسلامی، حماسه ای ديگر آفريد و دشمنان خدا و دينش را مأيوس و نااميد ساخت و قلب امام زمان (عج) و نائب بر حقش حضرت آيت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را شاد ساخت.
میلاد امام حسن عسگری مبارک
اینجا جا داره ب نور چشمی آقا ،حضرت صاحب الزمان تبریک بگیم
آقا میلاد پدرتون مبارک تو این شب بزرگ گوشه ء چشمی ب ما هم بنما
حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام را به نحرير سپردند، او بر حضرت بسيار تنگ گرفت به آن بزرگوار اذيت مى كرد، همسرش او را از خدا و شهامت اين امر مى ترسانيد و جلالت و زهد آن حضرت را وصف مى كرد، ولى به او تاءثر نكرد و به دستور خليفه در صدد قتل آن حضرت برآمد.
امام حسن عسكرى عليه السلام را به ((بركة السباع)) ميان درندگان افكند كه طعمه آنها گردد. پس از زمانى به آن محل نظر كردند، ديدند نور الهى در تجلى است. آن امام عالى مقام مشغول نماز و شيرها در اطراف آن حضرت حلقه زده اند و با كمال تذلّل سر به زير انداخته اند.
ناظرين متحير ماندند. او امر كرد كه آن حضرت را خارج نمودند و به منزلش بردند.
و به اين آيت ظاهره و دلالت باهره در زيارت آن حضرت اشاره است كه:
و بالاءمام الحسن بن علىّ عليهماالسلام الّذى طرح للسباع فخلصته من مرابضها، و امتحن بالدواب الصعاب فذللت له مراكبها.
به امام حسن عسكرى عليه السلام متوسل شدم، آن مولايى كه او را در ميان درندگان افكندند. پس به سلامت او را از محل درندگان بيرون آوردى و ممتحن شد حيوان چموش پس رام كردى براى او سوار شدن را.
هم چنين در ((ارشاد)) شيخ مفيد عليه السلام و كتاب هاى ديگرى آمده است:
مستعين بالله خليفه عباسى استرى داشت پربها كه در حسن و بزرگى جثّه بى نظير بود، ولى چموش و سركش بود به حدّى كه هيچ يك از امرا قدرت نداشت به آن لگام زند يا سوار آن شود. اتفاقا روزى آن حضرت به ديدن خليفه رفت، از حضرت خواهش نمود كه دهنه بر دهان آن استر زند و گفت: من نمى توانم.
غرضش از اين كار آن بود كه يا استر رام شود، يا آن كه چموشى كند و آن حضرت را بكشد.
حضرت برخاست و دست مبارك را بر كفل استر گذاشت، آن حيوان به شدت عرق كرد و در نهايت آرامى و تذلّل شد. پس حضرت او را زين كردند و لجام بر دهنش زدند و سوار شدند بدون اين كه امتناع كند و قدرى در منزل او را راه برد.
خليفه و حاضرين همه از اطاعت و انقياد حيوانات به آن حضرت حيران و متعجب شدند و خليفه استر را به آن حضرت بخشيد.
کمی تامل
آیت الله حائری شیرازی:
زبان عمل، زبانی است که همه می فهمند. آقای لَنتسل رهبر شیعیان اتریش به ایران آمده بود، بچه ها او را به جبهه بردند. برخی از رزمندهها پرتقال می خوردند و پوستش را از توی دریچه در صحرا یا این فضاهای بیرون می انداختند. ایشان به آنها گفت که شما به زبانی که هیچ کسی نمی فهمد میگویید: «نظافت جزء اسلام است» و به زبانی که همه می فهمند میگویید «نظافت جزء اسلام نیست». خیلی حرف عمیقی زد؛ زبانی که همه می فهمند زبان عمل است. داعش با زبان عمل می گوید: اسلام دین رحم و مروت و انصاف نیست بلکه دین خشونت است. ( شادی روحشان صلوات )
حدیث
امام علی (ع):كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ وَكَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ وَكَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلا يَشْتَهِي مَا لا يَجِدُ وَلا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ وَكَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ وَنَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ وَكَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَصِلُّ وَادٍ لا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً وَكَانَ لا يَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ وَكَانَ لا يَشْكُو وَجَعاً إِلاَّ عِنْدَ بُرْئِهِ وَكَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَلا يَقُولُ مَا لا يَفْعَلُ وَكَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ وَكَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ وَكَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَيُخَالِفُهُ فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلائِقِ فَالْزَمُوهَا وَتَنَافَسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْکِ الْكَثِيرِ.
امام علیه السلام فرمود : در گذشته برادرى الهى و دينى داشتم (كه وصفش چنين بود): آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه مى داد كوچكى دنيا در نظر او بود. او از تحت حكومت شكم خارج بود، ازاينرو آنچه نمى يافت اشتهايش را نداشت (و به دنبال آن نمى رفت) و آنچه را مى يافت زياد مصرف نمى كرد. بيشتر اوقات زندگانى اش ساكت بود و (در عين حال) اگر سخنى مى گفت بر گويندگان چيره مى شد و عطش سؤال كنندگان را فرو مى نشاند. (به دليل نهايت تواضع بر حسب ظاهر) انسان ضعيفى بود و مردم نيز او را ضعيف مى شمردند؛ ولى هرگاه كار مهم و جدى به ميان مى آمد همچون شير بيشه مى خروشيد و مانند مار بيابانى به حركت درمى آمد. پيش از حضور در مجلس داورى، دليلى اقامه نمى كرد. هيچكس را نسبت به كارى كه انجام داده، در آنجا كه امكان داشت عذرى داشته باشد ملامت نمى كرد تا عذر او را بشنود. او هرگز از درد خود جز هنگام بهبودى شكايت نمى كرد. همواره سخنى مى گفت كه خود انجام مى داد و چيزى را كه انجام نمى داد نمى گفت. اگر در سخن گفتن مغلوب مى شد هرگز در سكوت، كسى بر او غلبه نمى يافت. او بر شنيدن حريص تر بود تا گفتن. او چنان بود كه هرگاه دو كار برايش پيش مى آمد انديشه مى كرد كه كدام به هوا و هوس نزديكتر است، با آن مخالفت مى ورزيد. (و آن را كه خلاف هواى نفس بود مقدم مى شمرد، اگر مى خواهيد راه سعادت و نجات را پيدا كنيد) بر شما باد كه اين صفات را تحصيل كنيد، پيوسته با آن باشيد و از يكديگر در داشتن آنها سبقت بگيريد واگر نمى توانيد همه آنها را انجام دهيد (به مقدار توان انجام دهيد) و بدانيد انجام دادن مقدار كم بهتر از ترك بسيار است.
مذهبی
دعای بیستم صحیفه سجادیه در مورد طلب برای خوی نیک
خدايا، به لطف خود نيّت مرا برتري بخش و آن را خالص گردان، و به آنچه نزد توست، يقين مرا استواري ده، و به قدرت خود، كارهاي تباه مرا بسامان كن.
خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و بينيازم كن از هر كار كه پرداختن به آن مرا از تو باز ميدارد. مرا به كاري وادار كه فردا از آن خواهي پرسيد، و چنان كن كه روزهاي عمرم در انجام دادنِ كاري سپري شود كه مرا براي آن آفريدهاي. بينيازم گردان و روزيام را فراوان ساز. مرا با نگريستن به داراييِ مردم، به فتنه مينداز. عزيزم گردان و به خود پسندي دچارم مكن. مرا به بندگي و خاكساريِ درگاهت توفيق ده و چنان مكن كه عبادت خويش را بزرگ پندارم و آن را تباه كنم. دست مرا وسيلهاي كن كه با آن به مردم نيكي رسد، و مخواه كه با كدورتِ منّت نهادن آميخته گردد. مرا از كردار شايسته بهرهمندي ده و از به خود نازيدن بركنار دار.
نجوا با امام زمان
به من رحم کن بی قرارم بیا
کجا بغضم رو جا بگذارم بیا
نمیدونم این چندمین جمعه بود
حساب زمان رو ندارم بیا
هوای جهان سرد و طوفانیه
تو میدونی این قصه طولانیه
غمش ریشه داره توو دیوار و در
توو محراب حیدر، محرم صفر
تو پاهای زخمی روو شن های داغ
غریبی اسیری همون اتفاق
چقدر کینه دارند هنوز از غدیر
مذهبی
♨️ آخرین توییت صفحه مرحوم حائری شیرازی: جهان یک خانه و خداوند صاحب آن است. ما خیره به دیوار خانه ایم، درحالیکه صالحین مشغول تماشای صاحب خانه اند…!
مذهبی
چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانی
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (سوره مباركه آل عمران آیه ۱۷۱) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جسند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
۲- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین*» (سوره مباركه انبیاء آیه ۸۷) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸)
۳- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره مباركه غافر آیه ۴۴) … پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)
۴- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله» (سوره مباركه كهف آيه 39) پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
آشنایی با گویش دزفولی
میزان باران در گویش محلی دزفولی
???
رفی بارون? مدتی باران می بارد مدتی می ایستد
نم نم? قطرات ریز باران(باران ارام)
تیپ تیپ? باران قطره قطره می بارد اما شدید نیست
نیف نیف? باران ارام با قطرات ریز
تیپی گلپی? باران تندی که هر قطره اش به اندازه مقدار آبی است که در دهان جمع میشود
تیپی دحسی? قطرات باران که هر قطره اش یک کیلو وزن دارد(اغراق شده)
دمب عسبی ? باران پیوسته که قطرات پیوسته و خطی می بارند و قطرات را بصورت خطوط عمودی و پیوسته، مانند موهای دم اسب میبینیم
طوفان نوح? باد و باران شدید همانند طوفان نوح
شلق لقی?باران تند
مشک گرکی?باران به اندازه ای است که اگر مشکی را زیر آن قرار دهیم پر شود
نخاله ریز? قطرات بسیار ریز که از بس سبکند باد ان ها را به اینطرف و انطرف میبرد،همانند سبوس گندم
کولا بکنه? باران به قدری شدید است که چادر “کولا"و خیمه را خراب میکند
???
کمی تامل
چرا ماها دین گریز شدیم اون هم از دینی که این همه حکمت و مهربانی داره.
اینم ی نمونه از حکمت دین و ائمه امون
?چرا برای اموات حمد میخوانیم؟
✨?قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت: ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت، سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از: « ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف »
✨?ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور و انجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید؟
✨?خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد، و این مسئله را با آنها در میان گذاشت، آنها از جواب آن درماندند، سرانجام این سوال را از امام هادی علیه السلام پرسیدند.
?آن حضرت در پاسخ فرمودند:
آن سوره ، سوره « حــمد » است، که این حروف هفتگانه در آن نیست… پرسیدند: فلسفه ی نبودن این هفت حرف، در این سوره چیست؟
?حضرت فرمودند:
❶?حرف «ث» اشاره به «ثبور» (هلاکت)
❷?حرف «ج» اشاره به «جحیم» (نام یکی از درکات دوزخ)
❸?حرف «خ» اشاره به «خبیث» (ناپاک)
❹?حرف «ز» اشاره به «زقوم» (غذای بسیار تلخ دوزخ)
❺?حرف «ش» اشاره به «شقاوت» (بدبختی)
❻?حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» (تاریکی)
❼?حرف «ف» اشاره به «آفت» است
خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت.
قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد ، و به اسلام گروید ، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت.
?شرح شافیه ابی فراس ، مطابق نقل منتخب التواریخ ، ص ۷۹۵
امام زمان(عج)
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا
پیش طبیب آمدهام، درد میکشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا
من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا
حالا که فکر آخرتم را نمیکنم
حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا
من، سالهاست میوه ی خوبی ندادهام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا
من گم شدم ؛ تو آینهای گم نمیشوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا
این بار با نگاه کریمانهات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
*علی اکبر لطیفیان*
خوشبخت ترین آدم.....
نجوا با امام زمانم
جایی که مولای من
تونیستی قرار که نه فرار باید کرد
دعای روز چهارشنبه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانیاش هميشگى است
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ لِبَاسا وَ النَّوْمَ سُبَاتا وَ جَعَلَ النَّهَارَ نُشُورا لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِي مِنْ مَرْقَدِي وَ لَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَدا حَمْدا دَائِما لا يَنْقَطِعُ أَبَدا وَ لا يُحْصِي لَهُ الْخَلائِقُ عَدَدا اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ وَ قَدَّرْتَ وَ قَضَيْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ وَ أَمْرَضْتَ وَ شَفَيْتَ وَ عَافَيْتَ وَ أَبْلَيْتَ وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ وَ عَلَى الْمُلْكِ احْتَوَيْتَ أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِيلَتُهُ وَ انْقَطَعَتْ حِيلَتُهُ وَ اقْتَرَبَ أَجَلُهُ ،
ستايش خداى را كه شب را جامه و خواب را مايه آرامش و روز را زمينه تكاپو قرار داده،ستايش تنها تو را سزاست كه مرا از خوابگاهم برانگيختى و اگر میخواستى خوابم را جاودان میساختى،ستايش دائم كه هرگز پايان نيابد،و سپاس بيكران كه آفريدگان از شمارش آن ناتوانند،خدايا!ستايش تنها شايسته توست كه آفريدى و سامان دادى و اندازه مقرر نمودى و فرمان دادی و ميراندى و زنده كردى و بيمار نمودى و درمان كردى و بهبودى عنايت فرمودى و فرسوده ساختى و بر عرش هستى استيلا يافتی و بر فرمانروايى جهان چيره گشتى،تو را می خوانم همچون كسی كه وسيلهاش ناكارا گشته و رشته چارهاش گسسته و اجلش نزديك شده
وَ تَدَانَى فِي الدُّنْيَا أَمَلُهُ وَ اشْتَدَّتْ إِلَى رَحْمَتِكَ فَاقَتُهُ وَ عَظُمَتْ لِتَفْرِيطِهِ حَسْرَتُهُ وَ كَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَ عَثْرَتُهُ وَ خَلُصَتْ لِوَجْهِكَ تَوْبَتُهُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لا تَحْرِمْنِي صُحْبَتَهُ إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ اللَّهُمَّ اقْضِ لِي فِي الْأَرْبَعَاءِ أَرْبَعا اجْعَلْ قُوَّتِي فِي طَاعَتِكَ وَ نَشَاطِي فِي عِبَادَتِكَ وَ رَغْبَتِي فِي ثَوَابِكَ وَ زُهْدِي فِيمَا يُوجِبُ لِي أَلِيمَ عِقَابِكَ إِنَّكَ لَطِيفٌ لِمَا تَشَاءُ
و آرزويش در دنيا كاستى يافته و سخت بر رحمت تو نيازمند گشته و حيرتش بر اثر كوتاهى فزونى يافته و لغزش و افتادنش بسيار گشته و بازگشتش به سوى تو خالص شده است،پس بر محمّد خاتم پيامبران و بر خاندان پاكيزه و پاك نهاد او درود فرست،و شفاعت محمّد(درود خدا بر او و خاندانش باد)را روزیام فرما و از همنشينى با او محرومم مساز،همانا تويى مهربانترين مهربانان،خدايا!در چهارشنبه چهار حاجت مرا روا ساز،نيرويم را در طاعت خود و نشاطم را در بندگى خويش،و رغبتم را در پاداشت و بی رغبتیام را در آنچه كه موجب عذاب دردناك توست قرار ده،همانا آنچه را بخواهى لطف میفرمايى.
سیاسی
حدیث روز
امروز دوشنبه ست و متعلق به سیدان اهل جنت
پس روز خودمون رو مزین میکنیم ب سخنی گران بها از امام حسن علیه السلام :
« قیلَ لَهُ(علیه السلام) مَا الزُّهْدُ؟قالَ: أَلرَّغْبَةُ فِى التَّقْوى وَ الزَّهادَةُ فِى الدُّنْیا. قیل: فَمَا الْحِلْمُ؟ قالَ كَظْمُ الْغَیظِ وَ مَلْكُ النَّفْسِ. قیلَ مَا السَّدادُ؟ قالَ: دَفْعُ الْمُنْكَرِ بِالْمَعْرُوفِ.»
از حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) پرسیده شد كه زهد چیست؟فرمود: رغبت به تقوا و بىرغبتى در دنیا. سؤال شد حلم چیست؟ فرمود: فرو بردن خشم و تسلّط بر نفس. سؤال شد سداد و درستى چیست؟ فرمود: برطرف نمودن زشتى به وسیله خوبى.
تحف العقول ص 225
افسوس
چند روز گذشته یکی از دوستام خیلی تو فکر بود و البته نگران.خیر سرم اومدم دلجوییش کنم بهش گفتم خیلی تو فکری گفت آره یه موضوعی هست فکرم رو مشغول کرده منم ب شوخی زدم رو شونش و بهش گفتم مشکوکی که یه دفعه زد زیر گریه و رفت و تا الان بهم نگفته جریان چی بوده
و من از اون روز تا الان افسوس میخورم که حتی دوستم باهام راحت نیست تا باهام درد ودل کنه و …..